می نویسم... چون نمی خواهم حرفهایم، جنین های مرده به دنیا آمده باشند... بی فایده و آینه ی دق!؟

پنج شنبه 2 دی 1395
ن : محمدرضا

تفسیر خودمونی

   ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت  

 

ناگه برود ز تن روان پاکت 

 

  بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند  
   
 
 زان پیش که سبزه بردمد از خاکت 
 
  - خیام
 
سلام 
 
امیدوارم خوب باشید.
 
الان تقریبا ساعت سه و پونزده دقیقه بامداده
 
و من بی خوابی زده به سرم
 
یه نرم افزار به اسم گنجینه وجود داره
 
برای ویندوز 10 و 8.1 که
 
داخلش شعر های خیلی از شاعرای بزرگ هست.
 
الان از بی خوابی بازش کردم شروع کردم به خوندن
 
تا رسیدم به شعری که بالا نوشته شده از جناب خیام
 
خب وقتی شعر رو خوندم دو تا فکر به ذهنم خطور کرد:
 
1-کلا بیخیال درس و زندگی شم
 
و راه لذات رو در پی بگیرم
 
طبق معنای ظاهری این بیت.
 
اگه بیشتر بهش دقت کنی میبینی یه چیز دیگه گفته:
 
2-نه اقا بیخیال درس و زندگی نشو
 
اما بدون مشکلات همیشه هستن

(طبق قانون بقای مشکل،مشکل نه به وجود میاد
 
نه از بین میره

بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشه)
 
و عمر تو هم محدوده
 
پس به جای زوم کردن روی مشکلات،
 
یکم هم
 
خوبی ها رو ببین.چیزای کوچیکی که
 
باعث شادیت میشن رو ببین.
 
مثلا اگه دیدن اسمون رو دوس داری
 
روزی پنج دقیقه رو چمنا دراز بکش
 
و بی دغدغه فقط اسمون رو ببین
 
(البته با فرا رسیدن فصل سرما توصیه نمیشه!!)
 
یا اگه دیدن لبخند بقیه خوشحالت میکنه
 
بهشون لبخند بزن.
 
یا برو یه فیلم قدیمی خاطره انگیز رو بگیر
 
و با دوستات یا خانوادت ببین.
 
یا "موکتای چرک مرده ی کف اتاقتو بکَن"
 
خلاصه یه کاری که دوس داری بکن
 
موقع غذا خوردن چشاتو ببند
 
به خودت اجازه بده مزه ی غذا رو خوب بچشی
 
 
 
 
 
دو سه هفته پیش اینجا برف اومد
 
شبش آسفالت تو خیابون یخ بسته بود
 
و جون میداد برای سر خوردن
 
اولش با خودم گفتم زشته مردم چی میگن!!!
 
اما خیلی دلم تنگ شده بود برای سر خوردن رو برف...
 
پس لباسامو پوشیدم و رفتم سرسره بازی...
 
اونقدر لذت بردم که اگه همه بگن زشته
 
بازم انجامش میدم...چرا؟
 
چون احساس سر زندگی کردم...
 
هیچ کاری زشت نیست جز دیدن بدی ها،دیدن سیاهیا
 
وقتی این همه نعمت دور و برمون هست.
 
از سنتون،از لباستون،از چهرتون خجالت نکشید
 
فقط مواظب باشید باطنتون جوون و زیبا بمونه...
 
میدونم خیلی حرف زدم
 
قصد داشتم دو خط بنویسم شد طومار...
 
امروز شاید کسی منو نخونه
 
اما بعد ها که من شاید یادم نباشه
 
که همچین وبلاگی
 
داشتم یکی این متن رو بخونه
 
و بگه عجب دیوونه ایم و یه لبخند کوچیکم بزنه
 
همینم برای من باعث خوشبختیه...
 
 
پی نوشت:
 
از هاردی پرسیدند خوشبختی چیست؟
 
گفت فاصله ی بین این بدبختی تا بدبختی بعدی
 
"خوشبختیه"!!
 
مثل هاردی باشید تا از زندگی لذت ببرید
 
حالم خوب شد!!!
 
امیدوارم شما هم بهتر شده باشید!!!
 
و اگه کسی در اینده اینو خوند بدونه من یه مسافر زمانم
 
که از گذشته بهش نامه نوشتم
 
خداحافظ...
 

 



:: برچسب‌ها: مسافر زمان حال اینده لورلوهاردی هاردی خوشبینی خوشبختی نامه دیوونه لبخند


دو شنبه 15 آذر 1395
ن : محمدرضا

جهان سوم

 جهان سوم جائیست که پول،گویی به خدایی رسیده

تنها با پول میشود لذت برد
 
و هدف و غایت نهایی همه ما پول است.

جهان سوم جائیست که
 
لذت بردن از بوی خوش بهار،
 
لذت بردن از اب بازی در حوض کوچک حیاط در تابستان،
 
لذت بردن از صدای خش خش برگهای زیرپا رفته در پاییز،
 
و لذت بردن از سرما وبرف بازی زمستان فراموش شده است.
 
جایی که لذت بردن را نه در کلاس هایش،نه در خیابان هایش یاد نمی دهند
 
جهان سوم ذهن های کوچک ماست که همه چیز را در داشتن پول میبیند.
 
#خودنوشته
 
پ.ن
 
فقط تراوشات ذهنی بود :)
 


:: برچسب‌ها: جهان سوم لذت بردن


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ما گم شده ایم!! و آدرس wearelost.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.