می نویسم... چون نمی خواهم حرفهایم، جنین های مرده به دنیا آمده باشند... بی فایده و آینه ی دق!؟

جمعه 7 آبان 1395
ن : محمدرضا

مُــــــــقَـــــــــدَّمِـــــــــــــــه (پست ثابت)

این روزها پرم...

پرازحرف...

پرازسکوت...

پرازتنهایی...

و پر ازخستگی...

دراوایل دوران جوانی هستم...

پر ارزو...

پراز تردید...

اما نه پر از شوق برای زیستن...

نمیدانم...

کجا دِلمُرده شدم...

کجا بی هدف شدم...

و کجا گم شدم...

این روزها دیگر من،منِ سابق نیست.

#خودنوشته

پی نوشت ها:

1-سلام به دوست عزیزی که منو میخونی

همونطور که گفتم چند وقتی خیلی پر شدم

 به جایی نیاز داشتم تا لبریز بشم...

وبلاگ خوان خانوم شریفی نیا بودم...

علاقه مند شدم وبلاگ بزنم...

امیدوارم با خالی شدن من شما پر نشید.

2-اون قدیم ندیما که با اینترنت دایال آپ(Dial UP) به هزار زور و زحمت متصل (Connect) به اینترنت میشدم 

یه وبلاگ داشتم البته همش کپی (Copy) پیست(Paste) بود برای اینکه دو نفر بیشتر منو ببینن...

اما الان اگه حتی کسی هم نباشه مینویسم...اما دیگه نه برای دیده شدن.

پس سعی میکنم کم بنویسم اما خودم بنویسم.

3-امیدوارم بتونم هفته ای یبار تراوشات ذهن شلوغم رو اینجا یادداشت کنم.

به شما (اگه کسی منو میخونه) هم پیشنهاد میکنم بنویسید و اگر وبلاگی داشتید حتما سر میزنم.

4-محتاجم به نگاه خدا

برام دعا کنید

موفق باشید.



:: برچسب‌ها: سردرگمی های من خودنوشته دلنوشته


دو شنبه 27 تير 1401
ن : محمدرضا

سرگیجه

 چند سالی میشه که این پیج داره خاک میخوره...

الان دیگه کسی سمت وبلاگ نویسی نمیره...

اینستاگرام و تلگرام و کلی نرم افزار دیگه هست که نیازی به وبلاگ نیست...

اما هنوز یه حس خوبی داره اینجا نوشتن...

تو این مدت من چند بار خودمو 

پیدا کردم ، دوباره گم کردم...

الان دیگه فهمیدم (حداقل با عقل الانم) آدم هیچوقت قرار نیست 

پیدای پیدا بشه

همیشه باید یه مقداری گم شده باشه ، تا راکد نشه

الان فهمیدم حس ها موندگار نیستن، چه خوب و چه بد میگذرن

و ما بعد یه مدت یادموون میره چه حس هایی رو تجربه کردیم،

چه شب هایی رو با گریه صبح کردیم 

و چه صبح هایی رو با ذوق بیدار شدیم...

اینکه زندگی پوچه خب چیز جدیدی نیست ، 

اما همین پوچی هم میتونه معنی زندگی باشه...

بعد این زندگی معلوم  نیست کجا میریم ، پس شانسمون برای درست زندگی کردن همین یه باره...

اما واقعا میتونیم درست زندگی کنیم؟



:: برچسب‌ها: زندگی


شنبه 30 ارديبهشت 1396
ن : محمدرضا

درداتونو سرچ کنید!!!

بعضی وقتا ما آدما خیلی تنها میشیم

تنها،منظورم این نیست که دوست و رفیقی نیست...نه!

خود آدم نمیتونه به کسی بگه دردش چیه!

فک میکنه در بی درمونه!!

خود من خیلی وقتا اینجوری میشم:)

چند وقت پیش تو همین حال بودم که یه فکری به ذهنم رسید:

چیزی که حس میکردم رو به ساده ترین حالت ممکن

تو گوگل سرچ کردم...

نتایج خیلی خوبی اومد...

وبلاگ تمام کسایی که یه روز به همین درد من دچار شده بودن رو دیدم

وچنتا وبلاگ رو که خوندم دلم آروم شد

چون فهمیدم تنها من نیستم که اینجوری شدم

بعضی از پستایی که میخوندم مال چند سال قبل بود

فهمیدم همونطوری که غم و غصه ی اونا گذشته مال من هم میگذره

خلاصه که چند نفرو پیدا کردم که همدردم بودن...بدون اینکه ابراز همدردی کنن!!!

اومدم به شماهم توصیه کنم اینکارو بکنید...

خیلی میچسبه وقتی میفهمی تنها نیستی...

وقتی میفهمی میگذره!

وقتی میفهمی پنج سال دیگه همونطور که وبلاگ این آدما متروکه شده...

وحتی یادشون نمیاد یه روز یه همچین چیزی رو نوشتن!!

یه روزم میرسه که تو حتی غصه ی امروزت رو یادت هم نیاد

چه برسه بهش فک کنی:)

خلاصه که درداتونو سرچ کنید!!!

ببینید چه همه آدم تو سن و سال خودتون به همون بحران دچار شدن

والان دارن خیلی خوب زندگیشون رو میکنن...

خوشحال باشید چون به لطف خدا هیچ دردی موندگار نیست...

موفق وپیروز باشید...

حتی اگه پنج سال دیگه این پست رو میخونید

براتون آرزوی بهترین هارو دارم:)

شماهم برای امروز من دعا کنید:))



:: برچسب‌ها: امروز دیروز فردا غم میگذره آدم درد سرچ کنید تنها رفیق دوست آرزو خیال دغدغه بحران نتایج


شنبه 30 ارديبهشت 1396
ن : محمدرضا

درداتونو سرچ کنید!!!

بعضی وقتا ما آدما خیلی تنها میشیم

تنها،منظورم این نیست که دوست و رفیقی نیست...نه!

خود آدم نمیتونه به کسی بگه دردش چیه!

فک میکنه در بی درمونه!!

خود من خیلی وقتا اینجوری میشم:)

چند وقت پیش تو همین حال بودم که یه فکری به ذهنم رسید:

چیزی که حس میکردم رو به ساده ترین حالت ممکن

تو گوگل سرچ کردم...

نتایج خیلی خوبی اومد...

وبلاگ تمام کسایی که یه روز به همین درد من دچار شده بودن رو دیدم

وچنتا وبلاگ رو که خوندم دلم آروم شد

چون فهمیدم تنها من نیستم که اینجوری شدم

بعضی از پستایی که میخوندم مال چند سال قبل بود

فهمیدم همونطوری که غم و غصه ی اونا گذشته مال من هم میگذره

خلاصه که چند نفرو پیدا کردم که همدردم بودن...بدون اینکه ابراز همدردی کنن!!!

اومدم به شماهم توصیه کنم اینکارو بکنید...

خیلی میچسبه وقتی میفهمی تنها نیستی...

وقتی میفهمی میگذره!

وقتی میفهمی پنج سال دیگه همونطور که وبلاگ این آدما متروکه شده...

وحتی یادشون نمیاد یه روز یه همچین چیزی رو نوشتن!!

یه روزم میرسه که تو حتی غصه ی امروزت رو یادت هم نیاد

چه برسه بهش فک کنی:)

خلاصه که درداتونو سرچ کنید!!!

ببینید چه همه آدم تو سن و سال خودتون به همون بحران دچار شدن

والان دارن خیلی خوب زندگیشون رو میکنن...

خوشحال باشید چون به لطف خدا هیچ دردی موندگار نیست...

موفق وپیروز باشید...

حتی اگه پنج سال دیگه این پست رو میخونید

براتون آرزوی بهترین هارو دارم:)

شماهم برای امروز من دعا کنید:))



:: برچسب‌ها: امروز دیروز فردا غم میگذره آدم درد سرچ کنید تنها رفیق دوست آرزو خیال دغدغه بحران نتایج


سه شنبه 10 اسفند 1395
ن : محمدرضا

توئیتر

سلاممم دوستای وبلاگ نویسم :)


امیدوارم خوب باشید 


من تقریبا دو سال پیش توی توئیتر عضو شدم اما خب فعال نبودم


الان چند روزی میشه که فعال شدم


و واقعا برای وبلاگ نویسا مث یه دفترچه میمونه که هر وقت ذهنشون شلوغ شد


میتونن حرفاشون رو بنویسن و به اصطلاحِ توئیتر "توئیت" کنن


دعوت میکنم این روزا که اینقدر شبکه های مجازی نقششون مهم شده 


تشریف بیارید توی توئیتر و بدون دغدغه و ترس


حرف هایی که خیلی وقتا نتونستید بزنید رو اونجا بنویسید

 

به نظرم یه شبکه مجازیِ که هنوز بکر مونده و خیلی از آدمایی که توی اینستاگرام 


وتلگرام عرض اندام میکنن هنوز به اون حدی نرسیدن که بتونن اینجا خودشون رو نشون بدن


اگر عضو هستید آیدی ها خودتون رو تو قسمت نظرات بنویسید


اگر هم عضو نیستید و خواستید عضو بشید من رو با آیدی زیر پیدا کنید

 

twitter.com/Aghaye_hiChkas



:: برچسب‌ها: توئیتر وبلاگ_نویسی عضویت بکر بدون_ترسودغدغه


یک شنبه 1 اسفند 1395
ن : محمدرضا

وقت خواب


بازم عطرت و جمع کردی بری

 

دلم تنگ میشه برات حیفه ها

 

کم عاشق نبودیم که یادت بره

 

تو این همه خاطرات حیفه ها

 

کجا میری تنهایی این وقت شب

 

نتونم بیام پا به پات حیفه ها

 

لالایی لالایی  لالایی بمون

 

نمی خوابی عشقم چشات حیفه ها

 

♫♫♫♫♫♫

 

منو با غم خونه تنها نذار

 

منو دست این خاطراتم نده

 

اگه میری دنیا رو خاموش کن

 

اگه غرق میشم نجاتم نده

 

دیگه کو تا دوباره عاشق شم

 

تا برای کسی بریزه دلم

 

بغلم کن ولی مراقب باش

 

غم من مسریه عزیز دلم

 

دیگه کو تا دوباره عاشق شم

 

تا برای کسی بریزه دلم

 

بغلم کن ولی مراقب باش

 

غم من مسریه عزیز دلم

 

بازم عطرت و جمع کردی بری

 

دلم تنگ میشه برات حیف ها

 

کم عاشق نبودیم که یادت بره

 

تو این همه خاطرات حیفه ها

 

کجا میری تنهایی این وقت شب

 

نتونم بیام پا به پات حیفه ها

 

لالایی لالایی لالایی بمون

 

نمی خوابی عشقم چشات حیفه ها

 

بازم عطرت و جمع کردی نرو

 

 

 

پ.ن : یک ترانه ی بی نظیر دیگه از رستاک حلاج :)



:: برچسب‌ها: ترانه اهنگ رستاک حلاج وقت خواب بی نظیر


یک شنبه 24 بهمن 1395
ن : محمدرضا

ولنتاین مبارک


ولنتاین نزدیک است!! 

اصلاً نگران‌نباشید، نه روز عشق است!!

نه روزِ محبت!!

روزِ گرفتن سلفی های متعدد

با همسر جان های موقت است!!

روزی که فضای مجازی پر میشود

از خرس ها و دسته گل ها و شکلات های قرمز!!

البته اگر به این داستان ها ختم شود!!

در اصل روز گفتن این است که ببین فلانی!! من از تو‌خوشبخت ترم!!

کادو و تشکیلات هر که بیشتر باشد یعنی خوشبخت تر!!

این روز ها از جار زدن بترسید!! 

هر که‌ جارچی اش خبره تر باشد،

عشقش کـم دوام تـر اسـت!!‌

به این عشق‌ها یک لبخند کوتاه بزنید و بگذرید!!

فقط یک لبخند!!


پ.ن:

سلام :))

امیدوارم خوووووووب باشید

ولنتاین از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است:))

حالا جدا از متن بالا...

ولنتاین به کسایی که عاشقانه پای هم هستن...

با دوریا میسازن...

واسه هم وقت میذارن...

وکادوشون برای هم دیگه

دو تا شکلک قلبه و دو دقه بیشتر حرف زدن پشت تلفن...

که البته در مجموع فک نکنم زیاد عاقلانه باشه...مبارک!!

البته که ولنتاین از موقعی که شبکه های مجازی زیاد شد

پررنگ تر شد...وخیلیا قبلش نمیدونستن اصلا ولنتاین چی هست!!!

اما الان یه جوری میگن "ولنت" مبارک انگاری بچه نافه پاریسن!!!

خلاصه که ولنتاینم برای بچه ها بالا خوبه...

بچه های وسطم تا حدی میتونن حسش کنن...

اما بچه های پایین فقط عکسشو میبینن

و حسرت میخورن که وای اونا چقد خوشبختن!!!

نه آقا زیاد حسرت نخورین از دور همه چی قشنگه :)

اما نزدیک که میشی زیاد جالب نیست...

حالا فک نکن اونا بایه پسر/دختر خوب و قشنگ هستن

دیگه خوشبختن...

عشقم فقط به این نیس دختر مردمو دوس داشته باشی

خواهر خودت،مادر خودت،برادر یا پدر خودتم میتونن عشقت باشن

میتونی براشون کادو ولنتاین بخریاااا

نیازی هم نیست به بقیه نشون بدی که کادو گرفتی...

همین که یه لبخند رو لب خودت بشینه ارزششو داره...

خب حس میکنم خیلی حرف زدم :)))

از بالای منبر بیام پایین 

موفق و موید باشید

وارد رابطه های بدون نتیجه نشید...

قول الکی هم ندید (از اشتباهات خودمه )

خب برید به زندگیتون برسید

خداحافظ 



:: برچسب‌ها: ولنتاین مبارک رابطه


جمعه 1 بهمن 1395
ن : محمدرضا

دلم فریاد میخواهد...

 دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

محمد علی بهمنی

سلاممم امید وارم خوب باشید...

این روزا یه بغض خفه ای کنج گلوم خونه کرده...

نمیدونم کی میخواد بیاد بیرون و بشکنه :)

اما فعلا که قصد رفتن نداره...

دیروز تو پایتخت چند تا از هموطنای آتش نشان عزیزمون هم شهید شدن...

اینم مزید بر علت شده که ناراحت باشم...

البته بیشتر ازون مردمی که وایسادن و عکس و فیلم گرفتن ناراحتم...

که بجای کمک،به جای همکاری کاری کردن که حیووناهم با هم نمیکنن!!

خدا بهشون رحم کنه که اینقدر بی رحم شدن...

هوووووف...

اره دلم فریاد میخواهد...

اما اینجا کنج دیواریه که نجوا میکنم...

نمیدونم شایدم یه روز نتونم تحمل کنم و برم فریاد بزنم...

فریاد کنم حق هایی رو که ناحق میشه...

دروغایی که به جای حقیقت گفته میشه...

و خیلی چیزا که جاشون اشتباست...

اما امروز اون روز نیست...

هرچی بگم

میشه گلایه و شکایت اما خب گاهی وقتا هم باید شکایت کنیم دیگه

امیدوارم روزی برسه که همه خوشحال باشیم...

اما معلوم نیست اونموقع من باشم :)

موفق باشید...

خدانگهدار

 



:: برچسب‌ها: اتش نشان شهید دردودل فریاد بغض اشک نمیدونم


شنبه 25 دی 1395
ن : محمدرضا

دوری

 درد دوری می‌کشم گر چه خراب افتاده‌ام

بار جورت می‌برم گر چه تواناییم نیست
 
 
 
سلام امیدوارم خوب باشید

امروز دوتا از عزیزترین هام برای چند سال رفتند

به یک شهر دور... برای کار و زندگی...

براشون بهترین هارو میخوام 

اما خب عادت به این همه دوری هم ندارم 

دلم گرفت...

ازونجاییم که میگن مرد که گریه نمیکنه!!!

گفتم کجا بهتر از اینجا تا در موردش بگم

تا بلکه یکم خالی شم:)

درسته این روزا باوجود اینترنت و شبکه های مجازی

ارتباط ها راحت شده
 
اما بازم اینکه یک نفر رو کنارت داشته باشی 

 با اینکه

از راه دور با یکی چت کنی یا تماس بگیری خیلی فرق داره

اون حضور فیزیکی باعث دلگرمیه :)

ذهنم خیلی شلوغ نیست

اما دلم بدجور گرفته!!!

امیدوارم عزیزانتون ازتون دور نشن

اگرم دور شدن برای چیزای خوب دور بشن

                                                                                                               امضاء
                                                                                                                       وبلاگ نویسِ تنها(نوبادی)

 



:: برچسب‌ها: دوری دلتنگی عزیز


دو شنبه 13 دی 1395
ن : محمدرضا

رابطه


یک مجله فرانسوی در شماره اخیر خود
 
داستان عاشقانه جالبی را نقل می کند:
 
آرنولد پوینتر، ماهیگیر اهل جنوب استرالیا
 
ماده کوسه سفیدی را که در طور
 
ماهیگیری به دام افتاده بود،
 
از مرگ حتمی نجات می دهد.
 
این موضوع اکنون مشکلی برای
 
ماهیگیر به وجود آورده.
 
ماهیگیر می گوید:
 
“2 سال است که این کوسه مرا تنها نگذاشته،
 
همیشه به دنبال من می آید.
 
حضور او همه ماهی ها را فراری می دهد.
 
و من دیگر نمی دانم چه کار باید بکنم؟”
 
خلاص شدن از دست یک کوسه 5 متری،
 
 کار ساده ای نیست، ولی ظاهرا رابطه احساسی
 
دو طرفه ای بین ماهیگیر و کوسه به وجود آمده.
 
ماهیگیر می گوید:
 
“هر وقت من قایقم را متوقف می کنم،
 
به قایق نزدیک می شود،
 
به پشت روی آب شناور می ماند
 
تا من شکم و گردنش را نوازش کنم،
 
سپس سر و صدا می کند، چشمانش را بر می گرداند
 
و باله هایش را با خوشحالی به آب می زند!
 
زندگی اش را مختل کرده است
 
اما...او عاشقش است...
 
این تصویر رابطه برایتان آشنا نیست؟

پی نوشت:
  
این متن رو تو یک کانال تلگرامی دیدم
 
به نظرم جالب بود...

واقعا این روزا رابطه ها خیلی نفس گیر شده
 
وقتی با یکی وارد رابطه میشی
 
انتظار دارن بیست و چهار ساعت کنارشون باشی
 
به حرفاشون گوش کنی
 
قربون صدقشون بری
 
دلداریشون بدی
 
و اون قدر تو این کارا غرق میشی
 
که میبینی از خودت چیزی نمیمونه
 
برنامه هایی که برای زندگی خودت داشتی،
 
عقب افتاده
 
وکلی وابسته ی اون طرف هم شدی
 
طوری که اگه بخوای
 
به زندگیت برسی باید قید اونو بزنی
 
و اگه بخوای با اون باشی
 
باید قید برنامه هات رو بزنی،
 
و اونجاست که مثه یه
 
کشتی که به گل نشسته میشی،
 
گیر میافتی،
 
ازون طرف هم اون طرف به تو عادت کرده
 
و نمیذاره کات کنی ،
 
پس دل شکستن هم تاوانیه که باید بدی
 
اگرهم بخوای هردو رو باهم داشته باشی
 
یعنی هم زندگی،هم اونو
 
یکسره باید باهاش دعوا کنی
 
بگی چرا جوابشو نمیدی
 
بگی چرا بی توجه شدی
 
بگی چرا کم تر چت میکنی
 
کم تر میری دیدنش
 
اونقدر که طاقت هر دوتون طاق میشه و
 
از اخر بهت تهمت میزنن
 
که تو از اولشم رفتنی بودی،
 
یا چشت دنبال یکی دیگه بوده،
 
یا ازین قبیل حرفا...
 
پس رفقای جان
 
یا یکم بیشتر هم دیگه رو درک کنید
 
یا تنهایی اختیار کنید
 
چون کسی از تنهایی نمرده،
 
چون تو یه سنایی یه تصمیمایی باید گرفت
 
که زندگی آیندمونو میسازه
 
مثل سن 17 تا 19 سالگی
 
این مشکلات رو خودم داشتم
 
برای همین ازشون نوشتم،
 
به قول جناب مدیری تو برنامه دورهمی:
 
"دیدم که میگم"
 
موفق باشید



 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ما گم شده ایم!! و آدرس wearelost.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.